۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

قافله

افرادی که از قافله ی عشق جا نماندند
2/10/1389- مقارن با هفدهم محرم( شام هفتم امام حسین علیه السلام)
حرم حضرت عبدالعظیم الحسنی
"من زار عبدالعظیم بری کمن زار حسین بکربلا" امام هادی علیه السلام

۱۳۸۹ آذر ۲۸, یکشنبه

عینک

همینجوری ...



طبق معمول تو عکسای شبای دلتنگی پیداش کردم !
تصویری از پدر و پسر !
صاحب عینک یکی از به یاد ماندنی تریین به یاد ماندنیهاس "عینکت رو تمیز کن "
 عکس ازخودم

۱۳۸۹ آبان ۹, یکشنبه

:)




یادتون میاد ؟

یه سری عکس های خفن و عالی و خاطره برانگیز هم داشتم که چون عده ای از بانوان محترم 409 حضور داشتن و اجازه نداشتم شیر نکردم

خودتون با خاطراتون لذت ببرید دیگه :))

۱۳۸۹ آبان ۸, شنبه

تسلیت ....

افسوس همیشه قصه مادر بزرگ درست بود
                                           همیشه یکی بود و
                                                             یکی نبود.
...

کار سختی بار برداشتن از روی دوش یکی که کوه غم رو دوشش ....
کار سختی برا یه درخت که گرفتار پاییز شده از بهارحرف بزنی.....
کار سختی تسلیت نوشتن برای یه نفر که تازه یه عزیز رو از دست داده ....
                                                                 
خبر رسید که امروز ختم پدر بزرگ سرکار خانم آذرنوش  بود
                                        این مصیبت وارده رو به ایشون و خانواده محترمشون تسلیت میگم.
                             
                                                                                                          انشالله غم آخرتون باشه. 

۱۳۸۹ مهر ۱۴, چهارشنبه

۱۳۸۹ مهر ۱۰, شنبه

خیس خیس از گریه شوق !




سین جیم - مشهد 88


*. امروز سجاد خوشحال بود و خوشحال شدم از خوشحالیش ...
بخند رفیق ....

۱۳۸۹ مهر ۳, شنبه

به یاد ماندنیها !

امروز یه روز مهم دیگس برای به یاد ماندنیها .
امروز یه روز خوب دیگه برا چاهارصد و نهی هاست  .
میپرسید چرا؟
                  آخه امروز تولد یکی از به یادماندنیتریین  به یادماندنیهاست !
              میپرسید کی !!!!!
این شما اینم

بله امروز تولد آقا رضا ست  آقا رضا تولدت مبارک ایشالله تولد صد سالگییت .

۱۳۸۹ شهریور ۲۲, دوشنبه

به یاد ماندنیها ...

بدون شرح ...

بعضی عکسا خودشون حرف میزن نیازی نیست  چیزی بگم...
این عکس فکر کنم برا همه معنی داره  فقط باید بگم جاش خالی...
 طراح  مهندس مراتی 
عکاس  سهرابی

۱۳۸۹ شهریور ۱۲, جمعه

با تو ام

لعنت بر آن پایی که ترمز نابجا گرفت.

پی نوشت : نیم نگاهی به ترافیک امروز همت

۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

دلگیرم و دلتنگم و دل سرد و دل آشوب ....

سلام

ساعت از هشت  که میگذشت  دست خورشید میخورد به مرکبش و میریخت روی صفحه سفید آسمون و تمومش رو سیاه سیاه میکرد به جز قسمتایی که بهشون جوهر نمیرسید و میشدن ماه و ستاره !
وتا وقتی که سحر یه صفحه سفیید دیگه بر داره و بزاره جای صفحه مرکب خورده آسمون ، جوهر سیاهی که بهش میگفتن شب ، میشد دوات قلم دل های  تنگ عالم  ومینوشت و مینوشت و مینوشت !
عجب بار سنگینی داشت شب !
که وقتی سحر میومد که این صفحه رو عوض کنه از زور سنگینیش اشک میریخت و اشکاش  میشد شبنم !
عجب دل پری داشت شب !
که خورشید از ناراحتیش وقت رفتنش پشت اون کوه و بعدم وقتی که سحر دوباره صفحه رو عوض میکرد که بیاد چشماش قرمز قرمز بود معلوم بود که کلی برا شب گریه میکنه !
عجب سکوتی داشت شب !
که با اون دل پرش اگر فریاد میزد ... ! نه همین سکوتش پر معنی تر!
 طفلکی خیلی مظلومه دلش که میگیره ابر و میگیره جلو صورتش که کسی نبینه داره گریه میکنه  نکنه کسی ناراحت شه اما نمیدونه که از پشت چادر ابریش همه مرواریدای اشکش رو میبینن !
 نمیدونم سحر این صفحه ها که هر روز عوض میکنه کجا جمعشون میکنه !
اما امید وارم یه روزی کتابشون کنه و منتشرشون کنه !
شاید اون وقت همه بفهمن که تو دل این جعبه سیاه آسمون چی میگذزه!

. . . . . . 
...............................................................................................................................
چند وقت به نوشتن از شب علاقمندییم زیاد شده !
این بار نوبت گذر خاطره ها بود که کم کم خودشم داره یه خاطره میشه (خوب یا بدش با شما ) !!!!!
بچه ها با خونه خودشونم غریبن !
شب قدر قدر شب رو بیشتر بدونییم بیخود خدا یه همچین صوابی رو تو یه شب نمیزاره !
 همرو دعا کنییم  بر حسب عادت نام نمیبرم که کسی جا نیفته !
 

۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

به یاد ماندنیها


علت به روز شدن این پست صرفا دلتنگیست !
به یاد ماندنیها عنوانیست که من بعد در این وبلاگ گاه گاهی باهاش مواجه میشییم!
هر چه گشتم عکسی که تمام دوستان باشن و مصطفی ورضا هم داخلش باشن یافت نشد  ! گویا آبشون با اینا تو یه جوب نمیرهD!!!
دیشب یه پست به فکرم زد که به علت اجازه نداشتن برای شوخی با خیلیا به روز شد !
به قول استاد خسروی دل دیگه تنگ نشه چی کار کنه !

عکاس :مصطفی حمزه 

۱۳۸۹ مرداد ۳۱, یکشنبه

اطلاعیه



انا الله و انا الیه الراجعون 


سلام

مجلس ختم مادر مهربان سجاد مراغی (تنها مراسم در تهران)، روز سه شنبه 2/6/89 (پس فردا) ساعت 4 لغایت 5:30 بعد از ظهر واقع در مسجد امیرالمؤمنین در بلوار مرزداران برقرار است.

اگر بگذارند

عشق هم مایه دعواست
اگر بگذارند



یاد اون روز ها بخیر
این کارت رو یادتونه دیگه اره ؟
خانم اخوان و خداحافظیشون
تو همین ایام بود افطاری دانشگاه


قانون سوم

با سرعتی که گربه از درخت بالا می رود، درخت از گربه پایین می آید
به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است

طنز تلخ / برای تنوع


به نام خالق یکتا

سلام

فقط بخونید. همین. 


مردی جوانی در راهروی بیمارستان ایستاده، نگران و مضطرب.
در انتهای راهرو در بزرگی دیده می‌شود با تابلوی "اتاق عمل".

چند لحظه بعد در اتاق باز میشه و دکتر جراح با لباس سبز رنگ از آن خارج می‌شود.
مرد جوان نفسش را در سینه حبس می‌کند.
دکتر به سمت او می‌رود.
مرد جوان با چهره‌ای آشفته به او نگاه می‌کند...

دکتر: واقعاً متاسفم، ما تمام تلاش خودمون رو کردیم تا همسرتون رو نجات بدیم...
چهره اون مرد بیچاره آشفته تر میشود...

دکتر: اما به علت شدت وارد شدن ضربه شدید به ستون فقرات نخاعش قطع شده و همسرتون برای همیشه فلج شده.
ما ناچار شدیم هر دو پا یش را قطع کنیم، چشم چپش را هم تخلیه کردیم...
باید تا آخر عمر ازش پرستاری کنی، با لوله مخصوص بهش خوراک بدی، روی تخت جابجاش کنی، حمومش کنی، زیرش رو تمیز کنی و باهاش صحبت کنی...
اون حتی نمی‌تونه حرف بزنه، چون حنجره اش آسیب دیده...

با شنیدن صحبت‌های دکتر به تدریج بدن مرد بیچاره شل می‌شود، به دیوار تکیه می‌دهد.
سرش گیج می‌رود و چشمانش سیاهی می‌رود.
با دیدن این عکس العمل، بی درنگ دکتر لبخندی می‌زند و دستش را روی شانه مرد جوان می‌گذارد.
مرد بیچاره با تعجب از لبخند دکتر در چهره اش پریشانی و گیجی و سردرگمی‌نمایان میشود...
دکتر: هه هه ! شوخی کردم... خیالت راهت باشه حقیقت اینه که زنت درهمون لحظات اول مُرد!!

و مرد خیالش راحت می‌شود

۱۳۸۹ مرداد ۲۸, پنجشنبه

او همه جا هست

 وانه بسم الله الرحمن الرحيم

با عرض سلام وخسته نباشید.
عذر خواهی می کنم به خاطر تاخیر در ارسال پست، خستگی رو به عنوان بهانه به همراه دارم.


امروز سر آغاز دوباره مادر دوستم سجاد بود. سفری جدید آغاز شد. به کمک شما نیازمندیم. نه از بابت توشه راه بل از بابت بدرقه. برای چشم روشنی. برای شروعی نو در مسیری نو ولی راهی قدیمی. قدیم در قربت و کنون در وصل.
به کمکتان نیازمندیم.
نماز شب اول برای من بدرقه راه. چند آیه قرآن و صلوات برای روشنی.
نوری هدیه کنید برای چشم روشنی.
تا مسیرش منور باشد.
تا راه آسان تر گردد.

نماز شب اول دفن رو بخونید. این خواهش خیلی بزرگی نیست ولی کار خیلی بزرگیه.
نحوه خواندن نماز لیلة الدفن 
2 رکعت است،رکعت اول حمد و آیه الکرسی،رکعت دوم حمد و 10 بار سوره قدر 
می توانید از اینجا هم ببینید 
در آخر بعد از سلام هم می گویید :
اللهم صل علی محمد و آل محمد و بعث ثوابها الی قبر سپیده ابن اسد الله 

در پناه حق 
التماس دعا

۱۳۸۹ مرداد ۲۷, چهارشنبه

اإِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

بسم الله الرحمن الرحیم

اإِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعونَ

متاسفانه همین الان به من خبر دادن که مادر آقای مراغی فوت کردن.

از همین جا به ایشان تسلیت می گوییم.

انشا الله خبرهای بعدی رو هم همین جا می ذارم.

التماس دعا

دوربینی !

فکر میکنم کمتر کسی باشه که آقای دوربینی رو نشناسه !
اما گفتم دوباره معرفیش کنم بد نیست
دوربینی  یا همون حسین دوربینی  کارش از چند سال پیش شروع شد  زمانی که قاری مصری در حال تلاوت قران بود و چند بار جلوی تلویزیون ظاهر شد و هنوزم که هنوز در اکثر برنامه های خبری و تجمعات  شرکت میکنه و چند سال تو تلویزیین دیده میشه !البته فکر میکنم که بالاتریین افتخارش اینه که یه بار تلویزییون ازش گزارش تهییه کره!
اما چیزی که توجهم رو به این موضوع جلب کرد اینه که درست که این فردبرای تلویزییون و پخش شدنش تو اون در تمام مراسمها شرکت میکنه اما به خاطر پشت کاری که از خودش تو این کار نشون داده یکی از فعال ترین افراد درشرکت در فعالیتهای اجتماعی و تجمعات ! تقریبا تمام تجمعات !
این کار به حدی پیش رفته  که گاهی تو اخبار بعضیا دنبالش میگردن و از نبودش اعلام شگفتی میکنن!
اما من علت پیرفتش رو علاقش به تلویزییون نمیدون که اگر اینجوری بود خیلیای دیگه پیشرفت میکردن که نکردن بلکه تنها دلیل تو چشم بودنش رو پشت کار و ثابت قدم بودنش میدونم .
آدم از هر چیز ساده ای میتونه درس بگیره  !
حتی از یه علاقه ساده و بچگانه به تلویزییون !
در هر صورت خدا نگهش داره .

۱۳۸۹ مرداد ۲۶, سه‌شنبه

درد و دل با خواننده

به نام خالق یکتا

یکی نیست به اینها بگه خب بابا بلد نیستید چرا بلاگ باز می کنید.
بلاگفا باز رو چه به پرواز بلاگ اسپات.

بلاگ اسپات هم خز شد.

یاد سفر و گردش های جمعی بخیر
یاد کوه رفتن
یاد باغ خانم ک و شیب 95 درصدش
یاد سفر اسارا و دوغ معروفش :))
و ...

اصلا یاد همه بچه های گل 409 بخیر

به نام نگار گر تاریخ و خاطره ها

سلام
مدتها قرار بود یه جایی درست شه که تمام بچه ها رو تو یه محدوده جمع کنم که سر جاش کمی شک داشتم که با دیدن اینکه تمام بچه ها به این محیط نقل مکان کردن تصمییم گرفتم این محیط رو برای این امر انتخاب کنم
اسم اینجارو گذشتم گذر خاطره ها چون هدف اینه که تبدییل به دفترچه خاطرات بزرگ بشه برا ههمون !
برا همه اونایی که برامون مهمن !
اینجا قانون زمانی خاصی برای آپ کردن نداره
اینجا هرکسی میتونه برا خودش پست بزاره هر چند تا که دلش میخواد
اینجا یه محیطه برا دور هم بودن یه گروه آدم ...یه گروه آدم متفاوت که یه وجه مشترک با هم داشتن !
اونم این بود که همشون دغدغه داشتن!
همشون برای یه هدف تو یه مکان با هم جمع شده بودن!
همشون 409 بودن !
و انشالله بعد از اینم همشون 409 بمونن !
از این به بع اینجارو مکانی میدونم با ارزش همون اتاق که میدونم برا هممون ارزش زیادی داره !
از این به بعد اینجارو مکانی میدونم برا خاطره ساختن!

امیدوارم همتون رو تو خونه خودتون فعال ببینم !